جرم
رضا سرچشمه: از اولش تا اینجا همهش تقصیر من بود. از اینکه ننه بابام نمیدونستن درس چیه تقصیر من بود. جمع کردم برم آلمان. نشد! یه نفرو نداشتیم تو فامیل، آشنا، محل بهم قرض بده. تقصیر من بود. پول نداشتم کتاب بخرم. چایی رو تو قهوهخونه نخورم. برم کافه. چه میدونم برم سینما. اصلش فکر کردن رو یاد بگیرم. تقصیر من بود. رفعت خان! کو بزرگتر و راه بلد؟ نون سنگک فهمیدم چه ریختیه. تافتون، بربری، لواش. همه جورشو دیدم. ولی خیلی گشتم ببینم نون حلال چه شکلیه! دست هیچکی ندیدم! فقط شنیدم…
جرم – استاد کیمیایی