4 تومن میدادند مجوز ثبت نام مدرسه میگرفتند. مدرسه دولتی! تازه هر روز کلی هم برای رسیدن به مدرسه پیاده میرفتند. آخرش هم میشدند دکتر محمد قریب! جوانهای امروز چه؟ دبیرستانی که میشوند ماشین هفتاد – هشتاد میلیونی میخواهند برای رفتن به مدرسه – و لابد منظورش این بود که آخرش هم هیچی نمیشوند!
اینها را پیرمرد محترم راننده تاکسی میگفت…
25 اکتبر 2010 در 17:37
=))=))ای خدااااااااااااااااااااا=))=))
اینجا چرا آیکون خنده و دل غشی نداره….مردم از خنده
این راننده تاکسیه خیلی خیلی باحاله
آخه حرف دل منو میگه….
ای وای ! نکنه منم بعد اینهمه درس خوندن و خودمو کشتن، برم راننده تاکسی شم؟!!!
البته بدم نیستا. از بیکاری که بهتره….:D لااقل اگه کسی هم اعتماد نکرد به راننده زن جماعت، دوستامو برمیدارم با هم می ریم کوهنوردی…کوهنوردی با ماشین:D چه شــــــــــــــــــــــــود:D:))=))